مدرسه کجاست؟


 

نويسنده:مصطفي شريعتي رودسري




 
مدرسه حاصل تلاش نهايي بشر براي آموختن رسمي و يکي از اجزاي بقاي تعليم و تربيت تعريف شده است. به يک تعبير عمومي مي‌توان گفت «مدرسه» خانه دوم همه کودکان و فراگيراني بوده که مي‌خواستند بيشتر از حد آموزه‌هاي درون خانه خود بياموزند.
مدرسه جايي است که افراد براي همکاري و ياوري و آموختن مقررات و قوانين و يادگيري استدلال و منطق و زيبايي شناختي هستي و مهارت خواندن و نوشتن و حساب کردن به آن وارد مي‌شوند و طي فرآيندي نه چندان زود و برابر اصول و قواعد و جريان‌هاي مشابه و مشترک علمي به يادگيري مي‌پردازند. مدرسه به افراد احساس اعتماد به نفس داده و آنها را اجتماعي بار مي‌آورد و از طرفي باعث مي‌شود که افراد جرات پيدا کرده و بتوانند مکنونات دروني خود را با ديگران به تبادل‌نظر بگذارند.

در مدرسه است که فرد ياد مي‌گيرد چگونه ساعاتي را از افراد خانواده خود دور بوده و حس استقلال طلبي و استفاده از اراده خويشتن براي مواجهه با انواع مسايل و مشکلات را تجربه کرده و از اين طريق بتواند «خوداتکايي» را تمرين کرده و به دست آورد.
مدرسه محلي است که کودکان نيازهاي دانشي و اطلاعاتي خود را از افرادي مجرب و صاحب دانش و آشنا به اصول کلاس‌داري و تدريس مي‌آموزند. و در کنار آن به ايجاد ارتباط با هم‌کلاسي‌هاي خود پرداخته و از اين طريق به مهارت‌هاي اجتماعي دست پيدا مي‌کنند و اعتبارورزي را مي‌آموزند در مدرسه است که کودک ياد مي‌گيرد اضطراب جدايي از والدين را کاهش داده و به همکاري و مشارکت و بازي‌هاي گروهي با ديگران تبديل ‌سازد.
مطالعات نشان داده‌اند کودکاني که در مدرسه مي‌توانند با ديگران به سر برده و سازگاري پيدا کنند، در جريان تحصيلات نيز پيشرفت مناسب‌تري به دست مي‌آورند بنابراين مدرسه جايي است که کودک آن را خانه دوم خود دانسته و مايل است که در آن از آرامش برخوردار باشد تا بتواند از توانايي‌ها و استعداد و قابليت‌هاي خود استفاده مناسب ببرد.
منبع:www.salamat.com